روز وصل دوستداران یاد باد
رز وصل دوستداران یاد باد یاد باد آن روزگاران یاد باد
کامم از تلخی غم چون زهر گشت بانگ نوش شادخواران یادباد
گر چه یاران فارغند از یاد من از من ایشان را هزاران یاد باد
مبتلا گشتم در این بند و بلا کوشش آن حق گزاران یاد باد
گرچه صد رود است در چشمم مدام زنده رود باغ کاران یاد باد
راز حافظ بعد از این ناگفته ماند ای دریغا رازداران یاد باد
یاد باد از اولین روز تا آخرین روزی که به نام
دانشجوی کارشناسی ناپیوسته تربیت بدنی، در صدرا و قصر قمشه شیراز سپری شد .
نمیدانم چرا خاطرات خوب فقط یک بار اتفاق می افتد و دوباره تکرار نمی شود، شاید لطفش همین باشد.....
نمی توانستم در خود توان نوشتن متنی رو بدهم که توی اون آخرین خاطرات خودم در مکانی که
اگر بهترین ، با امکانات ترین، بزگترین، با کلاس ترین و ... نبود ،
ولی من و با کسانی آشنا کرد.....
که با اعتماد می توانم بگویم ، با مرام ترین ، با حال ترین ، بی همتا ترین و صاف و ساده ترین
انسانهایی بودن و هستند که دوریشون برام غم بزرگی هست.
فراموش نکنید که بزرگان ما گفتن که پیدا کردن دوست آسان ولی نگاه داشتن آن مشکل است،
پس کمی مراعات همدیگر را بکنیم و دوستی را دوجانبه پیش ببریم.
....و اینک رسیدیم به پایان.........
شاید با تردید این حرف بزنم ولی من بعد از فارغ التحصیلی دیگه تمایلی برای مطلب گذاشتن تو وبلاگ نداشتم
عمر وبلاگ را تموم شده می دونستم، یه چند روزی بود که با خودم داشتم کلنجار میرفتم،....
به این نتیجه رسیدم که دوستی و حفظ رابطه دوستی هیچ ربطی به پایان دوره با هم بودن نداره ،....
سپاس از لطف تمامی شما و بدرود!