تو را به خدا هيچ وقت حوالي غروب به طلائيه نرو!
غروب طلائيه ديوانه ميكند تو را!
ديوانگي قشنگي است، اما نه در شهر كه آدمهايش بوي آهن ميدهند و سيمان و گچ.
آدمهاي شهر چه ميدانند چه بر سر تو ميآيد وقتي ميبيني حتي روي تكه سنگ طلائيه هم نوشته است:
«من هم غريبم!» آدمهاي شهر چه ميدانند؟!