سلام
خيلي خوشگل بود و پر از خلاقيت آفرين
آهنگ وبتم عالي بود
اينم تقديم تو و دل خوشگلت:
اوايل کوچک بود.يعني من اين طور فکر مي کردم.اما بعد بزرگ و بزرگتر شد.
آن قدر که ديگر نمي شد آن را در غزلي يا قصه اي يا حتي دلي حبس کرد.حجم اش بزرگتر از دل شد
و من هميشه از چيزهايي که حجم آن بزرگتر از دل مي شود، مي ترسم.از چيزهايي که براي
نگاه کردنشان- بس که بزرگ اند- بايد فاصله بگيرم، مي ترسم. از وقتي که فهميدم ابعاد بزرگي اش را
نمي توانم با کلمات اندازه بگيرم يا در"دوستت دارم" خلاصه اش کنم،به شدت ترسيده ام.
از حقارت خودم لج ام گرفته است.از ناتواني و کوچکي روح ام.