• وبلاگ : محفل بچه هاي تربيت بدني
  • يادداشت : تعبير خوابهاي دانشجويي:
  • نظرات : 0 خصوصي ، 12 عمومي
  • تسبیح دیجیتال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + شيرين 

    سلاممممممممممممممممممممم

    خوبي ؟

    چرا اون روز افتتاحيه ورزش هاي رزمي نيومدي ؟

    خودت تبليغ ميكني بعد نمياي ؟؟؟؟؟؟؟

    چرا off هامو جواب نميدي ؟

    مطلبت هم خيلي خيلي باحاله گلم .

    هر جا هستي موفق و پيروز باشي (منتظرتم)

    خدا نگهدار

    روزي که مسير آمدنت را گل باران مي کنند ، ممکن است من نباشم ، ولي داستان عاشقي مرا

    برايت خواهند گفت .

    خواهند گفت نغمه عاشقانه ام در ميان مشتاقانت چه آتشي به پا مي کرد و

    چگونه بازار عاشقي تو را گرم مي نمود . خواهند گفت آن روز که مي رفتم نگران به قفا مي نگريستم

    گويا چيزي جا گذاشته ام ، گويا با کسي قرار ملاقات داشته ام ، خواهند گفت

    دردهايي را که از نبودنت چشيدم ،همه را خواهند گفت .

    سلام

    سلام . اميدوارم حالتون خوب باشه . آپ شدم با 4 مطلب جديد و خواندني

    شاد باشيد

    سلام.

    قالب جديد رو بهتون تبريك ميگم.وبلاگتون مثل مطالبش خوشكل شده.

    موفق باشين.

    سلام شادي خانوم . من شما را لينك كردم . شما هم آدرس منو عوض كنيد . در قسمت لينكاتون. مخلصيم
    + حسين 

    ديد از تو گر صبح ابد هم دهدم دست / من سرخوشم از لذت اين چشم براهي
    اي عشق تو را دارم و داراي جهانم / همراه تويي،هر چه تو گويي و تو خواهي

    سلام

    خيلي خوشگل بود و پر از خلاقيت آفرين

    آهنگ وبتم عالي بود

    اينم تقديم تو و دل خوشگلت:

    اوايل کوچک بود.يعني من اين طور فکر مي کردم.اما بعد بزرگ و بزرگتر شد.

    آن قدر که ديگر نمي شد آن را در غزلي يا قصه اي يا حتي دلي حبس کرد.حجم اش بزرگتر از دل شد

    و من هميشه از چيزهايي که حجم آن بزرگتر از دل مي شود، مي ترسم.از چيزهايي که براي

    نگاه کردنشان- بس که بزرگ اند- بايد فاصله بگيرم، مي ترسم. از وقتي که فهميدم ابعاد بزرگي اش را

    نمي توانم با کلمات اندازه بگيرم يا در"دوستت دارم" خلاصه اش کنم،به شدت ترسيده ام.

    از حقارت خودم لج ام گرفته است.از ناتواني و کوچکي روح ام.

    و چنانچه در خواب ببيند كه ميان جنگلي انبوه ( 4 طبقه ) گرفتار آمده و از هر سويي ماري و كژدمي و ايضا اژدهايي بر او حمله ور همي شدند و وي را راه گريزي از آنها نباشد و في الحال ماري خوش خط و خال از پاچگان وي بپيچد و فراز همي آيد و آخرالامر بر گردن وي چمبره بزند و سخت گرفتار آيد وندر اين مكافات تا ساليان بسيار ( يحتمل هفتاد سال و اندي ) چنان بماند كه راهي جز سوختن و ساختن بر وي نباشد

    سلام

    تا اين حسين نيومده 6 تا 6 تا نظر بده من زودي نظر بدم و برم

    دستتون درد نكنه خوب بود مثل قبلي بود . خوشمان آمد .

    تو اين روزاي آخر همين مطالب برامون ميشه خاطره

    يه فردايي را ما مهمونتون هستيم .

    مشكل نظرات بر طرف شد . سايت ما هم آپ شده سر بزنيد