امتحان،درس، عشق، و ديگر هيچ!
فعلا حافظ ميگه:دلا طمع مبر از لطف بينهايت دوستچو لاف عشق زدي سر بباز چابک و چستبه صدق کوش که خورشيد زايد از نفستکه از دروغ سيه روي گشت صبح نخست